امام خمینی با بررسی عمیق شرایط تاریخی و اجتماعی ایران، به این باور رسیدند که مسیر تاریخی ایران و جهان اسلام و به عبارتی ریلی که ایران و کشورهای مسلمان در آن حرکت میکنند، اساسا غلط است و ره به ناکجاآباد میبرد. به همین دلیل تصمیم گرفتند اساسا مسیر تاریخی کشور را عوض کنند، نه اینکه تنها به یکسری از اصلاحات دلخوش کنند
نگاه امام به تحولخواهی، صرفا سیاسی و برهم زدن یک ساختار سیاسی و بنیانگذاری یک نظام سیاسی جدید نبود؛ امام عمیقا اجتماعی و فرهنگی میاندیشید.
امام میخواست ایران، ذیل تاریخ تجدد تعریف نشود و مسیر حرکت تاریخی ایران بر ریل مدرنیته امتداد پیدا نکند، بلکه ایران وارد یک زیست جهانی جدیدی شود.
شما اگر خوب در تاریخ معاصر جهان نگاه کنید میبینید همه انقلابهای معاصر، انقلابهایی تحت سیطره گفتمان مدرنیته هستند. فرزندان جهان مدرن هستند.
دنبالهروهای تاریخی جریان تجدد و مدرنیته هستند اما امام بهکلی، قطار ایران را از ریل تاریخی مدرنیته کَند و در یک زیست جهان دیگر قرار داد.
امام تنها نظامسازی نکرد، تنها آدمسازی نکرد، بلکه عالمسازی کرد. یعنی یک جهان دیگری، نگاه دیگری، زیست دیگری خلاف جهان و نگاه و زیست معاصر جهان در دنیای مدرن خلق کرد.
سردار شهید قاسم سلیمانی محصول این زیست جهانی بود که امام ساخت.
قاسم سلیمانی محصول کارخانه انسان سازی امام بود. سلیمانی با تمام وجود در راه امام و ماموریت او کمک به گسترش زیست جهان مورد نظر امام بود و چهل سال در همین مسیر تلاشی وافر و شبانه روزی داشت و در نهایت جان خود را در راه اندیشه تحول خواهی مام خمینی فدا کرد.